نکته های معنوی |
گزیده ای از سخنان استاد شهید مطهری (ره)
فضیل بن عیاض مردی است که در ابتدا دزد بود. بعد تحولی در او پیدا شد، تمام گناهان را کنار گذاشت، توبه واقعی کرد و بعدها یکی از بزرگان شد. نه فقط مرد باتقوایی شد، بلکه معلم و مربی عده دیگری شد، درحالی که قبلًا یک دزد سرگردنهگیری بود که مردم از بیم او راحتی نداشتند. یک شب از دیواری بالا میرود، روی دیوار مینشیند و میخواهد از آن پایین بیاید. اتفاقاً مرد عابد و زاهدی شب زندهداری میکرد، نماز شب میخواند، دعا میخواند، قرآن میخواند و صدای حزین قرآن خواندنش به گوش میرسید. ناگهان صدای قرآن خوان را شنید که اتفاقاً به این آیه رسیده بود: الَمْ یأْنِ لِلَّذینَ امَنوا انْ تَخْشَعَ قُلوبُهُمْ لِذِکرِ اللهِ «2» آیا وقت آن نرسیده که مدعیان ایمان، قلبشان برای یاد خدا نرم و آرام شود؟ یعنی تا کی قساوت قلب، تا کی تجرّی و عصیان، تا کی پشت به خدا کردن؟! آیا وقت روبرگرداندن، رو کردن به سوی خدا نیست؟ آیا وقت جدا شدن از گناهان نیست؟ این مرد که این جمله را روی دیوار شنید، گویی به خود او وحی شد، گویی مخاطبْ شخص اوست؛ همان جا گفت: خدایا! آری، وقتش رسیده است، الآن هم وقت آن است. از دیوار پایین آمد و بعد از آن، دزدی، شراب، قمار و هرچه را که احیاناً مبتلا به آن بود کنار گذاشت.
[ سه شنبه 102/3/16 ] [ 9:26 صبح ] [ m.f ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |